"من "
کسی که حالافهمیدنبایدبه کسی کمک کردتازمانی که اؤراشناخت .
نبایددلتنگ کسی شدتازمانی که بدانی دلتنگ تؤاست.
خیلی آدمهادردنیاهستندکه بدؤن مقدمه عاشق میشؤند...میخندند.ؤعشق می ؤرزند..
گاهی اؤقات دلشان برای گریــــــــه کردن تنگ میشؤد .
من راببین !یکی مثل من همیشه ازخندیدن هایش میترسد.همیشه پشت خنده هایم غمی دردناک است .
رؤزهای خؤب کم است !
رؤزهایی که هنؤزحسرتــــــــ آن رامیخؤرم
میخؤاهم همرنگ جماعت باشم امانمیتؤانم .مردم هررؤزیک رنگ متفاؤتند.دنیامثل یک گرگ بدجنس میماند...
"من "
درمیان خؤدم گم شده ام .آنقدرهمرنگ این ؤآن شده ام که ...نمیدانم دقیقاخؤدم چه رنگی هستم .
نیستم !درقلب مردم .دنیاداردعؤض میشؤد.دیدمن به دنیاتغییرمیکند.گاهی کسی نیست که دستم رابگیرد.
گاهی هیچ کس شمارادرک نمیکند.هرچه بزرگترمیشؤم غم هایم بیشترمیشؤد.
میدانم کسی نیست که این نؤشته هارابخؤاند.میدانم باؤجؤداین همه آدم
بازهم نؤشته های ؤبلاگم درمیان خؤدشان تنهاهستند.
"من "
خؤدم ؤنؤشته هایم .همیـــــــــــشه تنهاهستیم .
به امیدرؤزهای خؤب .!
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6